Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-01@02:12:07 GMT

طنز انتقادی به شیوه شهرفرنگ

تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۸۸۰۰۲

طنز انتقادی به شیوه شهرفرنگ

  ساجد قدوسیان که در کارنامه خود، کارگردانی و تهیه‌کنندگی کارهای پرمخاطبی همچون صبح جمعه با شما را دارد، کارگردان برنامه نمایشی شهرفرنگ است که تلاش کرده زبان طنز انتقادی را به شیوه‌ای نو در این برنامه ارائه کند. او درخصوص سیاست کلی این برنامه به جام‌جم می‌گوید: برنامه شهرفرنگ، طنزی انتقادی است که به حوزه‌های اجتماعی، ورزشی، سیاسی، فرهنگی و هر بخشی که مخاطب در این روزگار با آن درگیر است، می‌پردازد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ضبط برنامه ما به صورت هفتگی است اما پخش آن در طول هفته صورت می‌گیرد. به همین علت تلاش کردیم به همه موضوعاتی که مردم در طول هفته با آن درگیرند از زاویه طنز انتقادی بپردازیم. البته مخاطب طنز انتقادی این برنامه در برخی موارد مسئولان و در مواردی هم رفتار شهروندی مردم است، چون در برخی مسائل خود مردم باید ملاحظه کنند و نوع نگاه‌شان تغییر کند. ذات برنامه شهر فرنگ، نمایشی است. حتی طرح موضوع مجری برنامه هم به این صورت است که حتما یکی از تیپ‌های برنامه در کنار مجری قرار می‌گیرد. قرار گرفتن تیپ‌ها در کنار مجری، بهانه مطرح شدن مسائل را به مجری می‌دهد. این تیپ‌ها نماینده قشر‌های مختلفی از جامعه هستند. کمتر پیش می‌آید که به‌صورت مستقیم از طرف مجری مسأله‌ای را مطرح کنیم، چون نمی‌خواهیم خدای ناکرده نگاه از بالا به پایین صورت گیرد یا مخاطب تصور کند که قصد نصیحت او را داریم. موضوعات را هم فقط به شکل طرح موضوع بیان می‌کنیم تا تلنگری به مخاطب ــ چه مردم و چه مسئولان ــ باشد.
وی ادامه می‌دهد: ذات برنامه‌های این‌چنینی، چه بخواهیم چه نخواهیم، وام گرفته از برنامه صبح جمعه با شماست. از آنجا که در دوره‌های مختلف این اتفاق افتاده که می‌خواستند طنز جدیدی در رادیو پایه‌ریزی کنند و مدتی موفق بوده و بعد کنار رفته به تجربه دریافته‌ایم که ذائقه مخاطب ایرانی جنس طنز انتقادی صبح جمعه با شما را می‌پسندد. برنامه شهر فرنگ هم وام گرفته از همان برنامه است اما دست کم برای من یک تفاوت عمده دارد؛ مخاطب ما در برنامه صبح جمعه با شما، مخاطب نسل قدیم‌تر و نوستالژیک است، هرچند تلاش کردیم مخاطبان دیگر را هم اضافه کنیم. با این حال، جنس مخاطب ما در برنامه شهر فرنگ متفاوت و مخاطب به‌روزتری را شامل می‌شود. در طنز برنامه شهرفرنگ هم بیشتر به مسائل روز می‌پردازیم که مرتبط با حوزه فناوری است. مثلا با موضوعات مرتبط با فضای مجازی زیاد شوخی می‌کنیم. چون می‌دانیم مخاطب ما، مخاطب فضای مجازی است و این فضا را می‌شناسد. حتی در چینش بازیگران برنامه، حساسیت داشتیم که بیشتر از جوانان توانمند استفاده کنیم. به طوری که اغلب نویسندگان، هنرمندان و بازیگران برنامه شهرفرنگ، جوان هستند. درست برخلاف برنامه صبح جمعه با شما که بیشتر پیشکسوتان برنامه حضور دارند. بیشتر تفاوت این دو برنامه هم در هدف‌گذاری ما برای مخاطب است. این را هم باید ذکر کنم که صبح جمعه با شما علاوه بر شهر فرنگ روی خیلی از برنامه‌های دیگر هم تأثیرگذار بوده است.
قدوسیان درخصوص ریسک تولید برنامه‌هایی مثل شهر فرنگ که تنوع زیادی در بخش‌ها دارد بیان می‌کند: اگر ریسک نکنیم، اتفاق‌های جدیدی نمی‌افتد. خیلی وقت‌ها نمایشی را طراحی می‌کنم که در ذهن، روی متن و ضبط، جذاب است اما به هر دلیل مخاطب آن را نمی‌پسندد. همه اینها آزمون و خطاست و اگر مخاطب دوست نداشته باشد یا در اجرا موفق نباشد، آن را حذف می‌کنم. این تنوع در مواردی دستم را باز می‌گذارد اما در عین حال، گاهی اذیت‌کننده می‌شود و به همه موارد نمی‌توانیم بپردازیم. آسیب دیگری هم که وجوددارد، کوتاه بودن طول عمربرخی حوادث و خبرهاست. به همین دلیل می‌کوشیم نوع پرداختی را که به سوژه‌ها داریم، تغییر دهیم یا بیشتر خبر‌هایی را استخراج کنیم که تاریخ مصرف بیشتری دارند.
وی درخصوص بازخورد‌های برنامه تصریح می‌کند: بیشتر بازخورد‌های برنامه شهر فرنگ مربوط به خنک شدن دل مخاطب بوده. معنی پیام‌هایی با عنوان « دم شما گرم، چه خوب گفتید» یعنی دقیقا دست روی دغدغه مخاطب گذاشتیم و به جای درستی پرداخته‌ایم. در عین حال در بخش تعاملی برنامه، بازخورد‌هایی را از سامانه هدهد رادیو صبا دریافت می‌کنیم که به کدام بخش‌ها بیشتر توجه شده یا مخاطبان چه پیشنهادهایی دارند. البته گاهی مخاطبان موضوعاتی را مطرح می‌کنند که فراگیری کمتری دارد اما تلاش ما این است که به آنها هم بپردازیم.
     
طنز متفاوت یک برنامه 
امیر پارسی، یکی از بازیگران برنامه شهر فرنگ است که پیش از این کار‌هایی مثل عبدلی و اوستا را از او دیده بودیم. او درخصوص نقش خود در شهر فرنگ به جام‌جم می‌گوید: من نقش آقای بقایی را بازی می‌کنم که با نقش‌های دیگرم متفاوت و یک نقش جدی است. من در رادیو تیپ اوستا ــ در برنامه عبدلی و اوستا ــ را نمی‌گیرم. در این برنامه نقش یک فرد صرفه‌جو را دارم که در حوزه انرژی برخی مسائل مرتبط با صرفه‌جویی را یادآور می‌شود. در واقع او در اداره و در منزل سفارش به صرفه‌جویی می‌کند. درعین حال برنامه‌های دو تا پنج دقیقه‌ای هم با همین کاراکتر و به تناسب فصل زمستان ضبط کردیم که قرار است از همه شبکه‌ها پخش شود.
پارسی درخصوص تجربه کار با کارگردان می‌گوید: ساجد قدوسیان کاربلد است و برنامه‌هایش ازجمله برنامه‌های برگزیده رادیو می‌شود. وی درباره نقطه تمایز شهرفرنگ با دیگر برنامه‌ها بیان می‌کند: به نظرم طنز این برنامه متفاوت از دیگر برنامه‌هاست. نوع نوشتار در برنامه‌های دیگر قدیمی بوده اما در این برنامه تازه و با نویسندگان جوان تهیه می‌شود. به‌نظرم طنز این برنامه جدید است که به دل مردم می‌نشیند و به زبان نسل جدید نزدیک‌تر است.

مزیت خلاقیت
سارا عرب پوریان، بازیگری است که در برنامه شهر فرنگ، در چند تیپ بازی می‌کند. او درخصوص نقش‌های متعدد خود در این برنامه به جام‌جم می‌گوید: من از ابتدای کار در میان عوامل حضور داشتم. ازجمله نقش‌هایی که بازی می‌کنم، خانم شیرکوهی با اصالت یزدی است که در یک شیرینی فروشی کار می‌کند. به‌تناسب مشتری‌هایی که نزد او ‌می‌روند، اخلاقش تغییر می‌کند. برخی مشتریان را دوست دارد و برخی را دوست ندارد. لهجه غلیظ یزدی دارد و گفت‌وگوی او با مشتریان به شکل طنز بیان می‌شود. شخصیت دیگر، پریاست که ساده و دوست داشتنی است. هم نقش او در خانواده بیان می‌شود و هم ارتباطش با افراد مختلف در کلاس رانندگی. شخصیت دیگر میناست که سادگی زیادی دارد و با برادرش، سینا نقش‌آفرینی می‌کند. سمانه هم که خیاط‌خانه دارد، شخصیت دیگری است که سن و سال بیشتری دارد و با مشتری‌ها خوب رفتار نمی‌کند. پرهام هم شخصیت دیگری است که بازی می‌کنم. با پدرش (با بازی آقای پارسی) حرف می‌زند و شیطنت دارد. در کل پنج کاراکتر را در برنامه بازی می‌کنم.
وی درباره چالش‌های تعدد نقش در کار‌های رادیویی بیان می‌کند: برای خودم کار جذابی است اما باید بگویم که کارگردانی حرفه‌ای آقای قدوسیان در این کار مؤثر بوده است. به نظرم او هر کسی را در حد توانمندی‌اش به کار می‌گیرد و هر کسی هر هنری داشته باشد، برایش نقش طراحی می‌کند. قطعا تعدد نقش‌هایی که بازی می‌کنم، چالش برانگیز است اما برای خودم جذاب است و دوستش دارم. همه پرداخت‌های نقش را کارگردان به نویسنده می‌گوید.
این بازیگر ادامه می‌دهد: من‌پیش ازاین درچندکار دیگربا آقای‌قدوسیان همکاربودم. به نظرم واقعا یکی از بهترین کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان رادیوهستند. نزدیک۱۴سال است بازیگری می‌کنم امادراین دوسال که با ‌ایشان کار می‌کنم، اتفاق‌های خوبی را شاهد بودم. به نظرم آقای قدوسیان کارش را دوست دارد و اجازه می‌دهد بازیگر استعدادش را نمایش دهد.
عرب پوریان درباره تفاوت کار‌هایی مثل کتاب صوتی با مدیای بزرگ‌تر مثل تلویزیون عنوان می‌کند: من کتاب صوتی و دوبله کار کرده‌ام. به‌نظرم اتفاق عجیبی که در رادیو می‌افتد، خلاقیت و خیال خود بازیگر است. درحالی که دردوبله باید بر اساس تصویر جلو برویم اما در رادیو، شخصیتی را خلق می‌کنی که هیچ وقت وجود خارجی نداشته است. رادیو برای من خیلی جذاب است، چون شخصیت را کامل خلق می‌کنیم. در عین حال هر مخاطب با توجه به دنیای خود، نوع متفاوتی از او را تصور می‌کند.

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: رادیو آنتن طنز انتقادی کارگردان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۸۸۰۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟

فریدون جیرانی در آخرین گفت‌وگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیه‌کننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامه‌نویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.

در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دوره‌های پس از آن پرداخته‌اند.

به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبت‌های جیرانی و ابوالحسن داوودی را می‌خوانید و می‌بینید:

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

در تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود

*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه این‌جور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.

داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذاب‌تر و قابل قبول‌تری نشان می‌داد.

در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود

*چهره را خیلی عوض کرد.

داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر می‌آید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را به‌نوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشه‌اش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترین‌شان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت می‌آیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست می‌توانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. به‌خصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخورد‌های خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود. شمشیر دولبه‌ای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود می‌آورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.

جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

در واقع شاید مهم‌ترین مساله‌ای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان می‌بینیم خسارت‌هایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتی‌ترین جشنواره‌های دنیا محسوب می‌شود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سال‌های سال همه درگیرش بوده‌ایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمه‌هایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛

یعنی بین حاکمیت و مردم و به‌خصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار می‌کند تا چهره‌ای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که می‌تواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت به‌خصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.

یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمده‌تر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستن‌هایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی می‌خواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب می‌شود و این می‌شود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد به این دلیل که نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند

این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمی‌گردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پل‌هایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمی‌تواند آن‌ها را بسازد؛ بنابراین روزبه‌روز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گران‌تر و غیرقابل ساخت‌تر می‌شود و به جایی می‌رسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهاد‌های سازنده هم خارج می‌شود. چون این‌ها مخاطب ندارند.

در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهم‌ترین بنیاد تقویت‌کننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟

محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید جواب نمی‌دهد

سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهاد‌های مختلف بوده و سرمایه‌هایی که بیشتر سرمایه‌های دولتی بوده‌اند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیده‌اند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیده‌ام-، اما کسانی که دیده‌اند به جز یکی دو مورد بقیه‌شان هیچ‌گونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخاب‌شده که پول بدهند.

کسانی که تصمیمات فرهنگی می‌گیرند با شرایط و کسانی روبه‌رو می‌شویم که همان مثال معروف را به یادمان می‌آورند که بر سر شاخ نشسته‌اند و بن می‌برند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریک‌کننده که پیش گرفته‌اند، فرار به جلویی که می‌بینیم که روزبه‌روز بیشتر می‌شود، این لجبازی از طرف تمام تصمیم‌گیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی می‌رسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان می‌کند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را می‌خواستیم.

این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید، به نظر می‌آید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبه‌رو شود، چیزی که فکر می‌کند می‌تواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمی‌دهد. این در سینما جواب نمی‌دهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفته‌اند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمده‌ترین‌شان است.

در بین محصولاتی که تولید می‌شود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعی‌ها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارت‌های دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل می‌شود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمی‌دانند چه‌کارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.

اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهه‌های ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد می‌تواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان می‌دهد]، جامعه‌ای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقه‌های مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم می‌تواند به حاکمیت و جریان بین‌المللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه می‌کنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.

دیگر خبرها

  • کارگردان مشهور ایرانی: تلویزیون نمی‌بینم!
  • جباری:شرایط سپاهان کار پرسپولیس را سخت می‌کند/ اصلا انتقادی به اوسمار ندارم
  • روابط عمومی در اقناع افکار عمومی نقش کلیدی دارد
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
  • با«مست عشق» کرک و پر حسن فتحی ریخت؟!
  • از فیلم‌سازی «بدون دیالوگ» تا خندیدن به «قضاوت»
  • از فیلمسازی بدون دیالوگ تا خندیدن به قضاوت
  • سازمان اوقاف خود را مخاطب در جبهه پیشران انقلاب اسلامی می‌داند
  • پارک کردن یک خودرو به شیوه‌ای متفاوت + فیلم
  • «مست عشق» فیلم قابل قبولی نیست/ فروش بالا نمی‌تواند دلیل بر کامل بودن یک اثر باشد